اولین باری که یک وبلاگ ساختم به گمانم بر میگردد به سال 1390. دومین وبلاگ مربوط می شود به سال 2013 درست ترش میشود اسفند ۹۱ تاریخ میلادی را خوب به یاد دارم چون ادرس وبلاگم به سال میلادی بود . و بعد از آن من وبلاگ های متعددی داشتم که گاهی روزانه مینوشتم و گاهی چیز های دیگر .. اما در تمام این چند سال یه وبلاگ را به طور دو سال متوالی نگه نداشتم . دلایلش نامعلوم است . شوق به نوشتن در من زمانی ایجاد شد که وبلاگ های تهمینه حدادی ، نیلوفر نیک بنیاد ،مهشاد هاشمی ، عطیه میرزا امیری ، تانزانیا و .. که تعداد کثیری هستند را دنبال میکردم.تا قبل از انان وبلاگ نویسی و فضای وب برای من معنای چندانی نداشت ،اما من یاد گرفتم که لزوما چون استفاده ی درست از چیزی را نمی دانم نباید به چشم بد و هیولا به آن نگاه کنم . باید بگردم و تلاش کنم که بفهمم و بعد تصمیم بگیرم . حالا من فقط یه بلاگر هستم که مینویسد. من تحلیل گر مسائل اجتماعی یا رهبر گروهی نیستم که شروع کنم به نصیحت و پند و اندرز. من فقط چیزا هایی را مینویسم که یا رویا هستند یا واقعیت یا تلفیقی از این دو و شاید روزمرگی هایی در این میان وجود داشته باشد. 

•برای من مرز حساسی بین واقعیت و خیال وجود دارد که گاهی آن ها را در هم می آمیزم و دیگر مرزی وجود نخواهد داشت ، اما شما گمان نکنید که تمام نوشته واقعیت محض است یا اینکه تماما خیال باطل است!

•نظرات را میخوانم ، لازم بود تایید میکنم ،  و گرنه پیش من محفوظ میمانند :) این عقیده نشات گرفته از تانزانیا است . باید حق کپی رایت را رعایت کنم اینطور نیست دوستان؟ 

•بی مخاطب مینویسم اما نوشته ها ممکن است بوی مخاطب داشته باشند !