• روزی یه مرد میره پیش یه عارفی و ازش میپرسه منطق یعنی چی؟ عارف میگه خب بهم بگو دو نفر میان پیشت که یکی تمیزه و یکی کثیف به نظرت کدوم به حمام احتیاج داره؟ مرد میگه خب معلومه کسی که کثیفه ، عارف میگه نه اونی که تمیزه چون کثیفه که عادت نداره بره حموم اما تمیزه همیشه حموم میره پس جواب میشه تمیزه ، حالا یه بار دیگه میپرسم به نظرت کدوم مرد باید بره حموم تمیز یا کثیف ؟ مرد بی درنگ جواب میده تمیزه ! عارف میخنده و میگه نه کثیفه! چون تمیزه که همیشه خودش میره حموم اما کثیفه به حموم احتیاج داره و باید بره حموم ، این سوال بارها تکرار میشه و جواب عارف برخلاف جوابیه که مرد میگه ، مرد عصبانی میشه و میگه چرا من هر کدوم رو انتخاب میکنم تو به من یه جواب دیگه میده حتی اگه من حرفی که خودت زدی رو بگم تو اون رو قبول نمیکنی؟ عارف بهش لبخند میزنه و میگه درسته منطق اون چیزیه که هرکس فکر میکنه درسته! جواب همینه . 

• حالا میخوام بگم کسی که یک سال بیشتر از تو تلاش کرده برنده ی این ماراتنه یا تو که تازه میخوای شروع کنی؟ خب بیا این موضوع رو با منطق چندین ادم بررسی کنیم . 

دیدگاه یک : کسی که یک سال بیشتر از تو تلاش کرده درواقع جلوتر از توئه ! پس اون برنده ی این ماراتنه .

دیدگاه دو : تو ، چون اون یک سال تلاش کرده ولی به چیزی که میخواسته نرسیده اما تو تازه می خوای شروع کنی ، کسی نمی دونه پایان این داستان چیه! 

دیدگاه سه : هر دوی شما با هم برابرین! تو میخوای تازه شروع کنی و اون یک سال بیشتر تلاش کرده ولی هنوزم سرجای اوله پس یعنی اگه تلاشش درست بوده باید نتیجه میداده ! 

و دیدگاه های غیره ..

.

.

.

.

البته که داستان رو یه خرده بد تعریف کردم اما خب منظورم رو میرسونه :)) اینجا میتونید موضوع اصلی داستان رو بخونید ،