خوبه این تکههای پازلو رو کردن. باعث میشه خوانندههم به تکههای پازل خودش فکر کنه. من برعکس همیشه ادعای وابسته نبودن دارم و بعضی وقتا حتی از این همه وابسته نبودن شدیدا احساس ناراحتی میکنم. ولی بعضی وقتا هم حس میکنم نکنه همهش دارم خودمو گول میزنم؟ نکنه وابستهام و نمیدونم؟
و این عالیه .. چیزی که باعث بشه فکر بکنی و فکر کردنی که باعث تغییر بشه عالیه ، این از مزایای خوب خوندن نوشته ها و متن ها و کتاب هاست .
"نکنه وابسته ای و نمیدونی؟" منم گاهی عکس همینو فکر میکنم البته به ندرت ، اینکه نکنه بیشتر از وابستگی من به دیگران ، اونا به من وابسته باشن؟! و این بدتره! ترجیح میدم من وابسته ی کسی باشم تا اینکه کسی وابسته ی من باشه . چون حداقل حداقلش اینکه اختیار خودمون دست خودمونه و میتونیم کاریش کنیم ولی اختیار دیگران که دست ما نیست ..!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
• مینویسم چون شادی عدم غم نیست بلکه کنار آمدن با غم است. مینویسم چون رنج ذات زندگی است .