شده از خودتان ناراضی باشید و بدانید این شخصی که الان هستید آدم زیاد جالبی نیست؟ ولی نتوانید آن را تغییر دهید؟ برخلاف اکثر کسانی که فکر میکنند بد بودن آدم ها یا خطاکار بودن اون ها به خاطر عدم آگاهی آن هاست من معتقدم من فقط انگیزه ی کافی برای تغییر نمیبینم که بخواهم تغییر کنم. نمی دانم شاید همین آگاهی داشتن و انجام دادن یک کار اشتباه دیوانگی محض باشد از نظر شما ولی خب متاسفانه من اینگونه شخصی هستم . بگذارید مثالی بزنم که بیشتر درک کنید : دو فرد صبح از خواب بیدار میشوند فرد شماره ی یک میداند بعد ازبیدار شدن باید تخت را مرتب کند ولی فرد شماره ی دو میگوید مگر قرار نیست شب دوباره برگردم به تخت خواب پس لزومی دارد جمع کردن تخت؟ حالا اگر تنبل بودن را در این مثال من وارد نکنید ^_^  میتوانید بگویید که شخص شماره ی دو هیچ انگیزه ای ندارد و نمی تواند فرد شماره ی اول را درک کند ؟ میتوانید چنین نتیجه ای بگیرید؟ من دنبال انگیزه هستم برای زندگی! انگیزه ای که محرک باشد و من را وادار کند که حرکت کنم ..

#اگر متوجه مثال مسخره ی من نشدید شرمنده ام مثال جالبتری به ذهنم نرسید ..