انتظار میکشی و صبر میکنی که تابستان بیاید و صبر میکنی و صبر میکنی .تابستان می آید و تو به این فکر میکنی حالا که تابستان آمده است باید چه کاری را انجام بدهی؟ اصلا چرا انتظار کشیده ای ؟ نتیجه ی تمام این فکر ها میشود یک پشیمانی بزرگ ! یک حسرت بزرگ ! که بهار را چرا تنها گذاشته ای؟ که اردیبهشت را چرا ول کرده ای؟ که خرداد را بگیر و ول نکن و تنها نگذار . نتیجه اش میشود این ! من یک حسرت بزرگ بزرگ در دل دارم که دارد جای دیگر حسرت ها را اشغال میکند . من مادر پشیمان شدن هستم .