میشه بین خودمون بمونه ؟
دیروز وقتی عکسشو یهو دیدم بی اختیار یه آه کشیدم ..حالا اه نبود ولی یه حسی مثه تعجب کردن مثلا یهویی!
- ۰ نظر
- ۲۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۴۳
میشه بین خودمون بمونه ؟
دیروز وقتی عکسشو یهو دیدم بی اختیار یه آه کشیدم ..حالا اه نبود ولی یه حسی مثه تعجب کردن مثلا یهویی!
یادم باشه بعدا بهش بگم حافظه ی من مثل ماهی ـه یادش نره روزی چند دفعه حسی که به من داره رو بیان کنه ..
#یادت_نره_من_ماهی_ام
میدونین آدم ها به یه مرحله از زندگی میرسند که دیگه هیچی نمیتونه خوشحالشون کنه نه که نخوان نه نمیشه که چیزی خوشحالشون کنه ..خداکنه این جز مراحل ابتدایی یا حتی وسطی زندگیتون باشه نه جز مرحله آخر ..
*ناراحت نشین ولی میدونم که هرکسی این مرحله رو بعدا درک میکنه پس خدانکنه و این حرف ها یه شوخیه ..!
داشتیم حرف میزدیم . کی ؟ من و" ت" و" نون ". من و "ت" سر پا بودیم . من خسته شدم نشستم . همین که نشستم دیدمش تکیه زده بود به دیوار نمی دونم به چی زل زده بود ولی چند ثانیه بیشتر ندیدمش که بلند شدم رفتم. تو سالن مدام چشم زدم که پیداش کنم ..نبودش ..آب شده بود رفته بود تو زمین .. میم به نظرت خیالاتی شدم؟
*عنوان من درآوردی :)