وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

سلام خوش آمدید

اوف به تو یارا که چو روح میمانی ..

جمعه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۴۲ ب.ظ

داشتیم حرف میزدیم . کی ؟ من و" ت" و" نون ". من و "ت" سر پا بودیم .  من خسته شدم نشستم . همین که نشستم دیدمش تکیه زده بود به دیوار نمی دونم به چی زل زده بود ولی چند ثانیه بیشتر ندیدمش که بلند شدم رفتم. تو سالن مدام چشم زدم که پیداش کنم ..نبودش ..آب شده بود رفته بود تو زمین .. میم به نظرت خیالاتی شدم؟

*عنوان من درآوردی :)

  • Rahena .

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

یکی درد و یکی درمان پسندد
یک وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد


Telegram : @rahena1 *

بایگانی