سلام ..

• اومدم که بگم حال جسمی ما خوبه.. الحمدلله تونستیم بحران رو پشت سر بذاریم.. مامانم خوبه و بقیه هم خوبن ، شکر خدا. 

• این چند وقت که نبودم هر وقت به وبلاگ فکر میکردم یاد کامنت های شما می افتادم و ته دلم از شوق و امید گرم میشد..مخصوصا  روزی که تکیه داده بود به دیوار و از همه جا ناامید کامنت آقا علی رو دیدم.. دمت گرم علی .. چون ازت بزرگترم بهت میگم علی ، دمت گرم ، من تونستم با تمام وجودم گرمای لطف و محبتت رو حس کنم. اینقدری که روح یخ زده‌ام آب شد و گریه کردم.. عصر اون روزی که کامنتت رو خوندم ؛ بارون می اومد و من در حالی که به آسمون نگاه میکردم گفتم خدایا من به خیلی ها سپرده‌ام دعا کنن.. دیدی؟ شنیدی؟ دیدی علی گفت دعا کرده؟ شنیدی زیر بارون دعا کرده؟ من کی هستم بگم دعامو گوش کن یا نکن ولی مگه میشه دعای صادقانه و عزیز دیگران در حق ما رو برآورده نکنی؟ حاشا که از لطف و بخشش تو دوره این کار.. 

•شاسوسا میدونی اولین کسی که باعث شد گریه کنم از خوشحالی تو بودی؟ که گفته بودی سر دیگ سمنو میخوای برای مامانم سوره یس بخونی؟ازت ممنونم و باید بگم من دوره اول دردهام رو بایاداوری گرمای محبت کامنت تو گذروندم :))

• سین دال عزیز .. ازت ممنونم که منو دلداری داری .. ازت ممنونم که غم متن من رو متوجه شدی و بهش اشاره کردی . ممنونم ازت چون تو اولین نفری بودی که بهش اشاره کردی و اولین نفری بودی که باعث شدی کمتر از دست خودم ناراحت باشم :*) سرت سلامت.

• مه سو ، استیو ، سولویگ ، عین الف ، گلاویژ ، اگنس ، فاخته ، دردانه و دلنیا ممنونم ازتون ، خیلی ممنونم بابت دعای های قشنگ تون بابت احوال پرسی هاتون و بابت دلگرمی ها ..لطف شما رو فراموش نمیکنم و از خدا میخوام به همون اندازه بهتون عزت و سربلندی و سلامتی بده :*)

° فعلا کامنت هاتون پیش من امانت میمونه تا زمانی که معلوم نیست کی باشه ..