وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

سلام خوش آمدید

راجب پست قبل :

شاید منظورم رو درست نرسوندم ..

 منظور من این بود که خدا تو قرآن میگه حال هیچ قومی را تغییر نمیدم مگر اینکه آن قوم خودش حال خودش رو تغییر  بده! این یعنی تا تو کاری نکنی خدا برات کاری انجام نمیده و وقتی خودت برا خودت کاری نمیکنی چه طور انتظار داری خدا برات کاری کنه ؟ و اینکه درواقع معجزه ممکنه به خاطر یه قدم خوبی که برداشتی چه در گذشته چه حال بهت داده بشه! و برای اینکه معجزه هم اتفاق بیفته باید کاری انجام داد . من دارم خودم رو تشویق میکنم که بلند شم و تلاش کنم تا نتیجه در غالب معجزه که بهترین شکله برام اتفاق بیفته ^_^

سال نو مبارک 🌷

  • ۱ نظر
  • ۰۴ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۲۲
  • Rahena .

فک کن بیان بهت بگن سه ماه وقت داری و بعدش قراره یه اتفاقی برات بیفته شما فکر کنید این اتفاق اصن مرگ باشه ، چی کار میکنید؟ به بیخیالی میگذرونین و مسخرگی؟ گریه و زاری میکنید؟ کنار میکشید از همه چیز مثل کاری که همیشه انجام میدادین؟ کنار کشیدن؟  یا اینکه میگی هی لعنتی تو سه ماه وقت داری و در هر صورت هرکاری کنی این سه ماه تموم میشه پس بشین یه هدف مرده رو دوباره زنده کن. مردم میگن نمیشه بهش رسید چون وقتت کمه! تو بگو میدونم ولی شانسم پنجاه به پنجاهه! ببرم پنجاه درصد ، ببازم پنجاه درصد  پس بزار حداقل برای یه بارم که شده گزینه خوبه رو انتخاب کنم . لعنتی من دیگه چیزی ندارم از دست بدم پس بزار اون لحظه های اخر واسه یک ساعت شده گریم از سر شوق و خوشحالی باشه نه از سر درد و رنج و عذاب  .. بیا شروع کن . هدفت رو زنده کن کسی رو که خاکش کردی . بیدارش کن و براش تلاش کن تا روزی که وقت داری . سعی کن . تلاش تو رو خدا میبینه و درست سر روز موعد خدا با عدالتش بهت نگاه میکنه ولی مطمئن باش با رحمانیتش بهت پاسخ میده و تو چی میدونی از معجزه ای که خدا پشتشه؟  معجزه ای که خدا میگه من برآورده ش میکنم به شرطی که تو هم توش باشی! خدا چیز واقعا زیادی نمیاد . اون فقط میگه دوس دارم ببینم کنارمی، دلگرم بشم و بعدش با هم یه معجزه رو انجام بدیم . من دوس ندارم کارام رو تنهایی انجام بدم دوس دارم با کسی که دوسش دارم انجام بدم . اگه تو با من نباشی معجزه برای من شیرین و دلگرم کننده نیس . 

فک کنم جدی دارم عاشقت میشه . ایندفعه واقعی ولی اروم اروم . صدات میزنم الله.  الله همیشه از عشق خودت به من گفتی ، هرجا که تونستی ، هرجا که شده، ولی من هربار لبخند زدم و یادم نبود هر اعترافی که باشه بعدش باید یه اعتراف دیگه بیاد  اینجوریه که عشق شکل میگیره . حالا منظورت رو متوجه شدم . تو همیشه هر کاری میگم رو انجام میدی هر کاری ، هر آرزویی رو برآورده میکنی . ولی من حواسم بهت نیس . من ازت تشکر نمیکنم من بهت اعتراف نمیکتم حواسم بهت نیس ولی تو همیشه حواست به من هست . معذرت میخوام اگه قدر تو رو ندونستم . اگه نتونستم اونجوری که میخوای باشم . اما الان میخوام بیشتر بهت نزدیک بشم کاری که تو همیشه انجام میدادی من انجام میدم ، من بهت نزدیک میشم . می خوام بهت نشون بدم و خوشحالت کنم همنجوری که تو منو خوشحال میکردی .. میدونم هیچ وقت نمیتونم به اندازه که عاشق بنده ات هستی عاشقت باشم چون تو خود عشقی و عشق از تو سرچشمه میگیره! وکسی که فقط قطره ای از این عشقه نمیتونه این همه عشق رو پس بده . اما تمام تلاشم رو میکنم که عشقی که بهم داری نزدیک بشم  . 

بیا با هم معجزه رو بسازیم . من کنارتم . تو هم مثل همیشه کنارمی. بیا انجامش بدیم . شاید گاهی وقتا سرکش بشم و ناراحتت کنم . اما تو منو ببخش . هر اتفاقی بیفته یا هر کاری انجام بدم . بازم دوست دارم و نسبت دوست داشتنم تغییری نمی کنه . 

 . دوست دارم . من عاشقتم . 

  • ۱ نظر
  • ۰۱ فروردين ۹۷ ، ۱۶:۲۴
  • Rahena .

واحد سنجش علاقه فک کنم میزان دلتنگی بر ثانیه باشه .. یعنی هرچه قدر تو زمان کمتری بیشتر دلتنگت بشم مقدار علاقه ام معلوم میشه : ) 

می خوام این فرمول رو اثبات کنم اونم با آزمایش ، بزن بریم ببینم چی میشه ..

  • ۰ نظر
  • ۲۵ اسفند ۹۶ ، ۱۸:۴۰
  • Rahena .

96

اونجوری که فکر میکردم نشد . اونجوری که فکر میکردم نبودی . 96 خوب نبودی ..

  • ۱ نظر
  • ۱۸ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۰۲
  • Rahena .

دوس دارم گریه کنم به حالم خودم ولی لعنتی حتی گریم هم نمیاد ..

  • Rahena .

می خواهم اعترافی کنم . من کسانی را در زندگی ام دارم که وقتی واقعا حالم بد میشود با دیدن تصاویرشان یا حتی لبخند زدن و شوخی هایشان حال بدم فراموش می شود . میدانید قبلا به این حرف ها باور نداشتم اما چون الان تجربه کردم واقعا باورم میشود یعنی چه؟ من خوشبخت هستم نیازی نیس خوشبخت ترین باشم . من به خوشبخت بودن در میان جمع کثیری که با من برابرند در خوشبختی رضایت میدهم تا برتر بودن در میان آنان .

*EXO - UNIVERSE

  • Rahena .

نهصد و نود روز گذشت از اولین روزی که اینجا را ساختم و خب این باری است که یک وبلاگ را برای مدتی طولانی نگه داشته ام . حس خوبی دارد ..

*پدربزرگم به رحمت خدا رفت . جایی رفت که همه ی ما یک روزی باید بریم . این روزا عجیب سرم شلوغه به خاطر این اتفاق و حالم عجیب تر ..

#اگر_توانستید_فاتحه_ای_ نثار_روحش_کنید 

  • Rahena .

همون طور که گفتید زمستان با وجود شما داره گرم میشه . این بار مثل همیشه نبود این بار فوق العاده تر بود ، عالی تر بود ، محشرتر بود ، صداتون چیزیه که باعث میشه من فقط نیازمند شما بشم و بس . 

جانان ، اکسو ی عزیز ، یونیورس بهترین هدیه زمستونی بود که تونستین به اکسو ال ها بدین  :) 

  • Rahena .

دیروز حوالی ساعت پنج یا شش بعد از ظهر بود که به تلگرام سری زدم و یک خبر مرا شوکه کرد ، خودکشی شخصی که خیلی عزیز بود یعنی هست یعنی خواهد بود . قبل تر ها درمورد حالش و اینکه افسردگی دارد صحبت کرده بود اما می دانید ما عادت داریم خودمان را پشت لبخند های دروغی پنهان کنیم پشت حال های خوب ساختگی . میگفتند ممکن است زنده بماند . دست به دعا شدم دعا کردم و امید و ایمان ولی فایده ای نداشت .. حالا از دیشب تا به الان دارم به این فکر میکنم که درمان روح ما از جسم مهم تر است از اینکه وقتی جسممان مریض میشود از گفتن ان ترسی نداریم اما چرا در مورد روح مان اینگونه نیستیم؟ چرا؟ میدانید تمام این احظات ارزوی معجزه ای داشتم اما خب معجزه ای رخ نداد . میم می گوید دیوانه ای؟ سالهاست که دیگر معجزه ی زنده شدن ادم های مرده دیگر رخ نمی دهد . می گوید معقول باش و فقط برایش دعا کن که در ارامش باشد . 

وقتی فکر میکنم چقدر تنها بوده و چقدر درد کشیده دوست دارم تمام فاصله ها را طی میکردم ولی یک لحظه برای یک لحظه میدیدمش و ارامش میکردم برای یک لحظه ..

  • Rahena .

دلم را خوش کردم به بهاری که زیبایی شهر , خودش را مدیون ساکورا های او می داند . به کشوری به شهری دلم را خوش کردم که در سرمای زمستانش دنبال گرمای دستان خودم باشم و بس و ادم هایی که دیدنشان برای من هدف عظیمی در زندگی شده است . می دانی ساکورا را میشود در جاهای متفاوتی پیدا کرد اما تو معروفی به ساکورا های دوست داشتنی گرچه به زبان شما ممکن است ساکورا چیز دیگری خوانده شود ولی من بهار را با این نام میشناسم و هم چنین شکوفه های گیلاس را . من منتظر می مانم به وقتش . به زمانی که دراز کشده زیر درخت ساکورا درحالی که با دست هایم سایبانی برای چشم هایم درست کردم و از بادی که عطر ساکورا را در فضا پخش میکند لذت میبرم ..

  • Rahena .
وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

یکی درد و یکی درمان پسندد
یک وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد


Telegram : @rahena1 *

بایگانی