وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

سلام خوش آمدید

آخ آخ با شکستن شیشه قلبم شکست..

چهارشنبه, ۴ اسفند ۱۴۰۰، ۰۹:۲۱ ب.ظ

میخواستیم بوفه رو دور بندازیم گفتم شیشه‌ی پشتش رو بدین به من ، بابام اینقدر باهاش بازی کرد و ور رفت باهاش و منم اینقدر گفتم حواست باشه نشکنه که نصفش شکست .. قشنگ حس میکنم قلبم یه ترک بزرگ‌ برداشته و به شدتتتتتتت ناراحتم. اینقدر از دست این مرد عصبانی شدم که نگو🤦🏻‍♀️

پ.ن: سر و تنت سلامت باشه مرد ، بابا.

  • Rahena .

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

یکی درد و یکی درمان پسندد
یک وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد


Telegram : @rahena1 *

بایگانی