وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

سلام خوش آمدید

برای آینده.. برای هزارو چهارصدو خرده ای ..

شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۹، ۰۲:۱۰ ق.ظ

"هجران به سر آمد و کام ما به وصال آرام شد"

سالها بعد اگر خدا به من عنایت کرد ، لطفی کرد و توفیقی داد که من را به وصال تو برساند و ما را به وصال هم ، که من از برای تو شوم و تو از برای من ، که توانستیم مدت طولانی بدون شرمساری به همدیگر چشم بدوزیم ، که با یکدیگر خاطرات زیادی بسازیم ، که تمام وعده های غذایی‌مان را با هم بخوریم ، که خلاصه شریک همدیگر باشیم در خوشی و ناخوشی ؛ دوست دارم در اولین صبح روز وصال ، وقتی خواب بودی ، وقتی در خواب  عزیز صبحگاهی بود عکسی به یادگار از تو بگیرم . دوست دارم وقتی صورتت رو به من است و در حالی که خوابیده ‌ای تصویری را از تو ثبت کنم ، همچون فاتحان اورست! اما بین خودمان باشد ، تو فراتر  و با عظمت تر از اورست هستی ، با ارزش تر از همه‌ی دارایی من ، بهتر از تمام دنیا،  بهتر از همه‌ی جهان . تو برای من نشانی از حقیقی ترین و بهترین شکل عشق یعنی معبودم هستی . تو برای من هدیه‌ای از طرف حقیقی ترین معشوق‌ من هستی.

از بحث دور نشویم . خواستم بگویم وقتی به اولین تصویری که از تو ثبت کردم فکر میکنم به یاد "ط" می افتم. کسی که سنگ صبور من بوده و هست. می خواهم اولین شادی‌م را با او سهیم شوم‌. اولین وجد از حضور تو ، از وجود تو ، میخواهم زیبا ترین و عزیز ترین شادی خودم را با او سهیم شوم . 

  • Rahena .

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

یکی درد و یکی درمان پسندد
یک وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد


Telegram : @rahena1 *

بایگانی