وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

سلام خوش آمدید

برای "منی" که دارم میسازم ..

پنجشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۸، ۱۲:۵۱ ق.ظ

• یکشنبه که فارسی عمومی داشتیم با استاد پر پشت مویی که دوستان فقط به خاطر اینکه ساعت کلاسش یازده و نیم است و ساعت کلاس  خودمان هشت صبح است در کلاس او حاضر میشوند. استاد در مورد یک غزل درس میداد که نمی دانم بحث به کجا کشید که گفت : میدانید ؛ هر آدمی انسان نیست ، همه ی ما آدم هستیم ولی همه ی ما انسان نیستیم . حرفی که زد شاید به نظر ساده بیاید شاید هم نه ولی فکر من را مشغول کرد ، خیلی هم مشغول کرد . 

• بابا را دیدم و مامان را هم و البته برادر جان را هم همینطور . لیست خرجی ها را دانه به دانه نوشتم ، از کمترینش که میشود هزینه بلیط اتوبوس تا خرید کتاب ها و لیزر و ... همه را با جزئیات نوشتم . بابا جمع کل را میبیند و میگوید به به ولخرج هم شدی! چشم هایم را درشت میکنم و میگویم ببین فقط هزینه های اصلی بوده ها ؛ چیز اضافه ای خرج نکردم ، بعدش میگوید گفتم ولخرج؟ نه اشتباه شد منظورم این بود که مفلس شدی دخترکم و بعد هردو خندیم ..  

• دایی "ر" میگوید دختر جان مثل مامانت نشو . مثل مامانت که آن وقت ها همه ی حقوقش را خرج ما میکرد و خودش را در اولویت نمیذاشت نباش مثل مامانت که خرید تلویزیون رنگی برای ما اولویت اولش بود و خودش اولویت اخر بود نباش . خودت را مهمانِ شام و نهار رستوران ها کن ، کافه ها را بگرد و هرچقدر میخواهی خرج کن و عشق و حال دنیا را ببر. خندیدم ؛ از درد ؟ نه . فقط خندیدم چون من آمده بودم که خودم را بندازم در دریای رنج و سختی . امده بودم خودم را بندازم و در اقیانوس شنا کردن را یاد بگیرم نه با تیوپ شنا  نجات پیدا کردن از غرق شدن را . اینها را نگفتم ولی با خنده سرم را تکان دادم و گفتم باشه ؛ باشه .

• از اینکه خرجی هایم را حساب و کتاب میکنم ، ازاینکه خودم را مجبور میکنم یه سری مسیرها را پیدا طی کنم . از اینکه بابا و مامان را راضی میکنم که اجازه دهند کمی سفت و سخت باشم و اب از مشتم تکان نخورد ، از اینکه ریز خرید ها را در دفترچه ام ثبت میکنم و .. خوشحالم . اندکی احتیاج داشتم بزرگ شم و حالا اندک اندک دارم تجربه اش میکنم . ..

  • Rahena .

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

یکی درد و یکی درمان پسندد
یک وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد


Telegram : @rahena1 *

بایگانی