وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

سلام خوش آمدید

و قسم به تو ، به نور ، در دل تاریکی

پنجشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۸، ۱۰:۰۳ ب.ظ

نشسته ام به انتظار ، من سیاهی میبینم و تو نوری بر‌افراشته ای . من سیاهی میبنم و تو به من نزدیک میشوی ، من سیاهی میبینم و تو کل نور را در برابرم برافروخته ای . دستانت را به روی چشم هایم میکشی و می گویی" من اینجام ، همیشه اینجا هستم ؛ برای دیدنم کافیست چشمانت را باز کنی آن هم با تمام قوا ، آن زمان مرا خواهی یافت در روبه روی خود و نورم همه جا را فرا گرفته است ، چشمانت را باز کن ، چشمان دلت را باز کن ، نور را درون قلبت خواهی یافت ؛ درون خانه ی من ، درون خانه ی تو .."

دوست دارم ثابت جلوی چشم هایم باشد . 

  • Rahena .

نظرات (۳)

سلام. این قالب رو خودتون طراحی کردید؟

پاسخ:
سلام خیر :)
پایین وبلاگ نوشته بازنویسی قالب: عرفان

ممنون :)

پاسخ:
خواهش میکنم :)

نور از این دریچه ها وارد میشود ...

پاسخ:
حس میکنم دیگه دریچه‌ای وجود نداره.. سرشارم از تهی و تاریکی و سیاهی..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

یکی درد و یکی درمان پسندد
یک وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد


Telegram : @rahena1 *

بایگانی