وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

سلام خوش آمدید

انجین شده با ترس ، درد و رنج

سه شنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۵۶ ق.ظ

راستش رو بخواین ته دلم ترسیدم ، اونم خیلی. ولی راهی برای نشان دادن ترسم ندارم . نگرانم ، عصبیم ، ناراحتم ولی راهی ندارم که این ها رو بروز بدم و حس میکنم دارم از درون حل میشم ، انگار دارم توی یه اسید قوی حل میشم . آیا واقعا آینده ای وجود داره؟ آیا چیزی وجود داره که بخاطرش بجنگم؟ چرا میگم جنگیدن؟ چون برای به دست آوردن چیزی تو دنیا که همه بهش چشم دارند و میخوان به دستش بیارند باید جنگید . و جنگیدن روحیه ی سختی میخواد و حتی اینکه باید بلد باشی مبارزه کنی ، اما من باید چی کار کنم؟ بجنگم یا بزرگ منش باشم و ببازم؟ اندوه _ به قول ایرانیان باستان _که هر راهی رو که انتخاب کنم تهش به غم و پشیمانی ختم میشه ..

  • Rahena .

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

یکی درد و یکی درمان پسندد
یک وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد


Telegram : @rahena1 *

بایگانی