وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

سلام خوش آمدید

دوست ؟ کلمه ای غریب ، نا آشنا و بعید

پنجشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۷، ۰۱:۲۷ ب.ظ

مامان همیشه میگفت ما، نسل به نسلِ که هیچ دوستی نداریم . اما من همیشه تکذیب میکردم و میگفتم که نه ، من یه دوست خوب دارم . جز تکرار دوباره ی جمله ش چیز بیشتری نمی گفت . من به خودم میبالیدم که تونستم این طلسم رو بشکنم ؛ اما راستش الان دیگه اونجوری نیست . من الان سرافکنده ام ؛ جمله ی مامان تو سرم تکرار میشه و با خودم میگم تا به الان ما نسل اندر نسله که هیچ دوستی نداریم و بعدش دلم لبریز میشه از غم . خجالت میکشم ؛ بگم مامان حرفش درست داره تعبیر میشه ، به خودش میگم که نه اعتقادِش درست نیست ؛ اما ته دلم توی اون دهیلز های تاریک و بطن های کوچیک میدونم که حرفش درست بوده و درست هست. و میترسم و دلم غم باد میشه برای خودم ، برای منی که حس میکنم سال های زیادی رو تنها گذروندم با انبوه آدم هایی که اطرافم بودن و من حسی به وجودشون نداشتم .

  • Rahena .

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد


Telegram : @rahena1 *

بایگانی