وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

سلام خوش آمدید

?Hello, can you hear me

سه شنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۲۳ ب.ظ

تاری سوی چشمانم به من فهماند که تو هستی ؛  باید سوی چشمانم را به دو دیده‌‌ی چشمانت خیره کنم ولی من این کار را نکردم و به جایش روبه‌رو را نگاه کردم . نزدیک شدیم اما من از تو دور شدم , نزدیکتر شدی اما من دور شدم از تو , من سوار ماشین "ع" و تو پیاده .. نزدیک شدم و نگاهت نکردم نزدیک تر شدم ولی باز هم نگاهت نکردم .."ع" سلامت کرد و تو را با اقا خطاب کرد .باز هم نگاهت نکردم , رد شدیم باز هم نگاهت نکردم .. حالا من احمقی هستم که پشیمانم ، من باید یه روزی جرعت داشته باشم که به چشمانت نگاه کنم لعنتی؟ مگر نه؟ قرار نیست بعد از هر بار دیدنت خودم را بزنم به کوری و خودم را با حیاترین دختر جهان نشان دهم ..قرار نیست جانان ..

* Adele -Hello

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

یکی درد و یکی درمان پسندد
یک وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد


Telegram : @rahena1 *

بایگانی