وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

سلام خوش آمدید

ای لب تــو قبله ی زنبورهــــای سومنـات

يكشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۷ ب.ظ

یک وقت هایی پشیمان می شوی و حسرت گذشته را می خوری ..که چرا فلان کار را انجام نداده ای. مثلا چرا یک بار جرعت نکردم به چشم هایت زل بزنم یا چرا تو هیچ وقت دوست نداشتی ما چشم در چشم یک بار نگاه هایمان با هم یک برخورد شدید یا حتی آرام داشته باشد؟ چرا نمی شود بروم به گذشته و برای یک بار هم که شده رو به روی تو در چشمانت زل بزنم و حرف هایم را با نگاهم منتقل کنم  و بعدش تو به نشانه بله به نشانه ی اینکه حرف هایم را متوجه شدی یک لبخند لعنتی میزدی و نگاهت را به زمین می دوختی ؟ چرا نمی شود؟

*حامد عسکری

  • Rahena .

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

یکی درد و یکی درمان پسندد
یک وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد


Telegram : @rahena1 *

بایگانی