وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

سلام خوش آمدید

خاطرات مشهد - 1394 (2)

پنجشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۴۰ ب.ظ

یک تک جا مانده از سفر مشهد - مردادماه 1394

نظرات (۶)

به این آقا پسر گیر ندهید ..نمی دانم چرا صورتش اینجوری شده !
تو را اینجاست اسماعیل در جان 
که خواهد کردش ابراهیم قربان
پاسخ:
:)
ما که گیر ندادیم :))
صورتشون در حرکت بوده اینطوری شده!!

+
من ده ساله که فقط دلم مشهد می خواد ولی نشده که برم... :'(
پاسخ:
نه گفتم که گیر ندین که گناه داره !  :دی

+ ان شاءااله به حق این روز عید از آقای خوبی ها می خواهم که تو رو بطلبه عارفه جان :)
از ته ته قلبم آرزو کردم :*
  • خانم عکاس باشی ...
  • به به خیلی قشنگه فقط کاش اون اقا رد نمیشد
    بیا به روزم
    پاسخ:
    ممنون :) 
    آره دیگه حیف شد :|

    + آمدیم :*
    ممنونم ازتون ^___^
    پاسخ:
    خواهش میکنم :)
    فقط دعا کردم که امیدوارم گیرا باشه براتون :*
    ای خدا من دلم مشهد میخواد خب... :(
    پاسخ:
    ببخشید نگار جان دلتو کباب کردم ..شرمندتم :((

    + ان شاءااله به حق این روز عید از آقای خوبی ها می خواهم که تو رو بطلبه عارفه جان :)
    از ته ته قلبم آرزو کردم :*

    * دعایی برای عارفه جان که برای تو هم از خدا می خواهم :*

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

    یکی درد و یکی درمان پسندد
    یک وصل و یکی هجران پسندد

    من از درمان و درد و وصل و هجران
    پسندم آنچه را جانان پسندد


    Telegram : @rahena1 *

    بایگانی