وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

سلام خوش آمدید

آن قطره اشک گوشه ی چشم راست ..

يكشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۱۳ ب.ظ

نشسته بودیم و داشتیم در مورد رویاهای او فکر میکریدم و حرف میزدیم . داشت از خیال هایش میگفت از اینکه در رویاهایش فکر کرده اگر روزی کسی که دوستش دارد برود او را تنها بگذارد و با یک نفر دیگه عروسی کند او چه عکس العملی انجام میدهد . میگفت حتما ادرس زمان و مکان  مراسم را پیدا میکند بعد میرود رو به روی  همسرش و تمام پته اش را میریزد روی اب و میگوید که قرار بوده با او ازدواج کند ولی بهم خورده از اینکه چه قدر ادم مزخرفی است و .. بعدش دستش را بالا میرود و یک سیلی او را مهمان میکند . خندیدم خیلی هم خندیدم , یاد حسی افتادم که چند سال پیش ,  خیلی قبل تر  وقتی هم سن و سال او بودم  به من دست داد . اما حس من کمی متفاوت تر بود. برایش تعریف کردم که من هم قبل تر ها فکر کردم اگر او مرا تنها بگذارد و برود اگر دوباره وصلت کند من ناراحت میشوم و غصه میخورم اما می دانی هیچ وقت پته اش را روی اب نمی ریزم , هیچ وقت به او سیلی نمیزنم . گفتم برای مراسم عروسی اش حتی اگر دعوت نشده باشم میروم . گفتم بهترین لباس بهترین کیف بهترین کفش و بهترین قیافه را برای خودم انتخاب میکنم . برایش ارزوی خوشبختی میکنم و حتی کلی دست میزنم کلی شادی میکنم کلی میخندم . گفتم آخر مراسم میروم رو به روی او و تبریک میگویم , میروم و با یک لبخند زیبا که بعد از دیدنش آن گوشه ی چشم راست یه قطره اشک در خود جمع کرده برای چکیدن , میروم و تبریک میگویم . بعدش اگر خیلی باهوش باشد میفهمد وقتی به دست های او که دست همسرش را گرفته نگاه کردم احساس کردم که من باید جای او باشم و او باید این را میفهمید . بعدش میروم همسرش را بغل میکنم و باریش خوشبختی می خواهم . و همین ..میروم و امیدوارم ان بیرون کسی پیدا شود که با ماشینش من را زیر بگیرد . 

* این قسمت آخر همین تصادف را برای میم نگفتم . میم خندید گفت فکر خوبی است با این کار میشود ثابت کرد که چه کسی را از دست داده است ..

** میم همان میم جانان نیست ها! این یک میم دیگر است ..

*** میدانم بعد از نوشتم باید ده بار ویرایش کنم چون موقع نوشتن همیشه غلط تایپی دارم :|

  • Rahena .

نظرات (۳)

  • فاطیما کیان
  • من نمیتونم این کارو کنم ,قدرتش رو ندارم
    ولی توی دلم میبخشمش و براش ارزوی خوشبختی میکنم و سعی میکنم دیگه هیچ وقت گوش هام اسمش رو نشنون و چشم هام نبیننش ...
    +برای هیچ کسی پیش نیاد , آمین ...
    پاسخ:
    اما من کلی بهش فکر کردم ..
    کلی وقت گذاشتم برای این کار ..خیلی وقت پیش ها در باره ی این موضوع خیلی فکر میکردم .
    دلم می خواهد هر بار اسمش رو بشنوم , هر بار ببینمش ..من ادمی نیستم دل بکنم ..شاید نشون بدم دل کندم ولی اصلا اینجوری نیستم ..

    * آمین ..
    من تا حالا بهش فکر نکردم....
    پاسخ:
    اذیت میشی ..
    خوبه که فکر نکردی ..
    خیلی خوبه ..
    قطره‌ای که هیچ‌وقت روی زمین نمیاد!
    پاسخ:
    هیچ وقت هیچ وقت ..!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

    یکی درد و یکی درمان پسندد
    یک وصل و یکی هجران پسندد

    من از درمان و درد و وصل و هجران
    پسندم آنچه را جانان پسندد


    Telegram : @rahena1 *

    بایگانی