وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

سلام خوش آمدید

تو را میبینم , در آخرین تابستان 94

شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۳۶ ب.ظ

امروز تو را میبینم . کم کم دارم نزدیک میشم به زمانی که قرار است تو را برای آخرین بار در تابستان ببینم .من دختری هستم شاید در آستانه ی زمانی تلخ در زندگی سخت ,امروز ثبت میشود و یادم می ماند که خوشحالم که زمان دیدارت فرا رسد و ناراحتم که زمان دیدارت به پایان رسد . من دختری هستم که باید در این ساعت مباره کنم با احساس قلبی که دوست داشت بتپد برای کسی که بی اختیار من را وادار به گریستن میکند.

  • Rahena .

نظرات (۲)

قشنگ بود . لایک
پاسخ:
خیلی ممنون :))
  • فاطیما کیان
  • چقدر زیبا بود :)
    پاسخ:
    زیبا دیدی :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

    یکی درد و یکی درمان پسندد
    یک وصل و یکی هجران پسندد

    من از درمان و درد و وصل و هجران
    پسندم آنچه را جانان پسندد


    Telegram : @rahena1 *

    بایگانی