وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

مینویسم شاید برای ربع قرن باقیمانده ..

سلام خوش آمدید

۶ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • Rahena .

وسط حرف هایش فهمیدم که اسم برادرش آوات است ، همان اسم شیرین کردی که معنای عزیزترش مرا جذب خود کرده بود . آوات یعنی امید و آرزو . اسمی مشترک بین دختر و پسر است. آوات برای من یعنی امیدی که به زندگی دارم ، یعنی آرزوهایی که به انتظار برآورده شدن نشستم . آوات برای من یعنی خود ارزش زنده ماندن و زندگی کردن . 

از تو مینویسم فرزندم . از تو که نمیدانم از تبار کدام دهه ای ، از دیار کدام شهری . از تو مینویسم چون از تو نوشتن یعنی امید و آرزو برای به تو رسیدن .

  • Rahena .

ارزش یه سری چیز ها هیچ وقت به نشون دادنشون نیست ، چه بسا با نشون دادن ارزششون بیان که نمیشه هیچ حتی ممکنه کمتر هم بشه . یه امانتی رو ؛ یه پستی رو برداشتم ، که یادم باشه ارزشش پیش خودم بیشتره . 

  • Rahena .

از ح جیمی پرسیدم دلیل اینکه ازدواج میکنی/ یا میخواهی ازدواج کنی چیست؟ گفتم که میدانی من هنوز برای ازدواج کردن دلیل قانع کننده ای پیدا نکردم ، اصلا نمی دانم چرا باید یک روزی این کار را انجام بدهم . دوست دارم بدانم دلیل آدم ها برای ازدواج چیست . گفتی که تو تمام خوشی هایی که باید تنهایی انجام میدادی را انجام دادی ؛ تمام لذت ها را چشیدی و خیلی چیزهای دیگر و فکر میکنی بعد از یک جایی دوست داری خوشی هایت را با یکی تقسیم کنی و دوست داری برای همیشه با یک نفر همه ی دنیا را کشف کنی و بگذرانی ولی خب تو باید بدانی این آدم همیشگی است . این ادم مادرت نیست ، پدرت نیست ، دوستت نیست . همه ی اینها یک دوره بودند و هستند اما تو نیاز داری که یک دوره ی جدید را شروع کنی . یک دوره ای که یه آدم جدید برای تو همیشگی میشود . یک دوره که دوست داری فقط یکی باشد که تو میخواهی ، یکی باشد که بتوانی در مورد خیلی چیزها بدون هیچ شک و تردیدی با او حرف بزنی ، یکی باشد که کنارش رشد کنی ؛ که با هم رشد کنید . تو اینها را گفتی و من گوش کردم . حالا کمی خمیر دلم نرم تر شده ولی هنوز هم سفت سفت است. 

  • Rahena .

صبحی قلبم مچاله شد ، دلم میخواست همونجا تموم میکردم این زندگی رو . اینقدر شوکه شدم که تموم کانال ها رو گشتم ، به تموم پیچ ها سر زدم ؛ دوست داشتم یکی بگه اشتباهه ، یکی بگه و درد این قضیه کمتر بشه .. دوست داشتم بشینم زار بزنم .. درد داره ..درد 

خدا رحم کنه .. دیگه هیچ چیزی نباید بگم ، درمورد هیچ چیزی نباید حرف بزنم .. 

  • Rahena .

  • Rahena .
وقتی صدای نوشته ها بلند می شود

یکی درد و یکی درمان پسندد
یک وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد


Telegram : @rahena1 *

بایگانی