- ۲ نظر
- ۲۶ شهریور ۹۶ ، ۱۸:۰۸
میگفت ببین همه یک سری رویا دارند ، داشتن رویا جرم نیست حتی گناهم نیست! منتهی کار آدم ها زمانی سخت میشه که بخوان رویا ها رو وارد حقیقت کنند . در اون شرایط اون ها به هیچ وجه نباید لزومی ببینن که در مورد آوردن رویا ها به واقعیت با دیگران حرف بزنند چون رویای شما فقط مال شماست! کسی که رویای تو رو نداره و حتی درک عالی از رویات نداره نمیتونه را جب رویاهات نظر بده! پس فقط اگه اشتیاق به دنیا آوردن رویاهات بیشتر از چیزی بود که میشد فکر کرد تو باید فقط تصمیم بگیری! وارد عمل شو و اونو به دنیا بیار. اما قبلش بهش فکر کن به مراقبت کردن ازش به رسیدگی به رویاهات به همه چیز فکر کن اون وقت حرکت کن به جلو ..
پ.ن : الله اکبر از اشتباهات تایپی من -_-
پ.ن بعدی : تلما یعنی امید و آرزو
داشتم برایش یک مثال سربسته میزدم که بگویم اگر من دور باشم از تو ناراحت نباش و غمگین نشو! من حتما به تو سر میزنم و حواسم به تو هست و گفتم درک کردن اینکه فلانی از کسانی که دوستشان دارد ، دور است به نظر تو سخت نیست؟ گفت نه چون ان ها هر سال هم را میبینند و بعدش مثال سر بسته ی من را فهمید و با خنده گفت منتظورت خودت است؟ داری مقدمه چینی میکنی که بروی؟ که من را تنها بگذاری؟ نه من طاقت دوری ندارم ..
برای بار دیگر دوس داشتم آدمی باشم که کمتر احساستش مانع تصمیم هایش بشود ولی تو را که میبینم پشیمان میشوم ، خیلی ساده .